«اسلام هراسی»: برچسبی برای خاموش کردن صدای منتقدان اسلام در کشورهای غربی

امروزه در دنیای غرب، بسیاری از افراد عادی، روزنامه نگاران و سیاستمداران جرات انتقاد علنی از اسلام 💩 رو ندارند. یک دلیلش اینه که نمیخوان مثل سلمان رشدی مورد سوءقصد نافرجام قرار بگیرن و یا مثل فریدون فرخزاد چاقو چاقو بشن و یا مثل سلوان مومیکا به ضرب گلوله کشته بشن. اما دلیل دیگه ای هم داره و اون اینه که نگران هستند مبادا متهم به «هراس از اسلام» و ترویج «اسلام هراسی» بشن.
در این نوشته قصد دارم براتون این رو توضیح بدم که «اسلام هراسی»، عبارتی است بسیار بی معنی، که داره به شکلی موذیانه، توسط اسلام گرایان و همپیمانان چپ آنها به منظور ترور شخصیت منتقدان اسلام مورد استفاده قرار میگیره!
البته ناگفته نماند در بسیاری از اوقات، این برچسب رو کنار چند تا اتهام همیشگی دیگه قرار میدن تا بتونه موثرتر عمل کنه. مثلا عنوان میکنند ترامپ «اسلام هراس» و «نژاد پرسته». «فاشیست» رو هم زیاد استفاده میکنند! 😀
 

فوبیا (phobia)

 

«اسلام هراسی» معادل فارسی شده «اسلاموفوبیا» (Islamophobia) است که ترکیبی است از دو کلمه «اسلام» و «فوبیا».

برخی به اشتباه گمان میکنند «فوبیا» (phobia) به معنی ترسه. ولی این برداشت نادرسته. چون اون کلمه ای که ترجمه اش میشه «ترس»، «fear» هست.

«فوبیا» به معنی ترس و هراس نیست. «فوبیا» به معنی اضطراب، نگرانی شدید و غیرمنطقی از یک شیء، فرد، موقعیت یا فعالیت خاص اطلاق میشه. این کلمه ریشه یونانی داره و معمولا، به یک نوع اختلال روانی اشاره داره که بر اثر اون، فرد مبتلا به طور غیرقابل کنترل از یک موضوع خاص می‌ترسه.

برای روشن شدن بحث، موارد زیر رو نگاه کنید:

  • «فوبیای اجتماعی» (Social Phobia): ترس از موقعیت‌های اجتماعی و نگرانی در مورد قضاوت دیگران. افرادی که از این نوع اضطراب رنج می‌برن، اغلب در حضور جمعیت یا در مواقعی که باید با دیگران تعامل کنند، احساس اضطراب شدید می‌کنند.
  • «فوبیای حیوانات» (Zoophobia): ترس از حیوانات مختلف مانند سگ‌ها، مارها یا عنکبوت‌ها. این نوع فوبیا می‌تواند باعث به وجود آمدن محدودیت‌های شدید در زندگی فردی بشه.
  • «فوبیای فضای بسته» (Claustrophobia): ترس از حضور در مکان‌های بسته یا کوچیک که می‌تونه باعث اضطراب شدید و احساس محصور شدن بشه.
  • «فوبیای فضای باز» (Agoraphobia): بر عکس فوبیای فضای بسته. ترس از حضور در مکان‌های باز یا با جمعیت زیاد.
  • «فوبیای پرواز» (Aerophobia): ترس از پرواز، که در افرادی که به این نوع فوبیا دچار هستند، می‌تواند سفرهای هوایی را بسیار دشوار کند.

اگر شما جزو افرادی باشید که دارای هیچ کدام از اختلالات روانی ذکر شده در بالا نیستند - و بیشتر افراد جامعه چنین اند - احتمالا براتون عجیب و حتی باورنکردنیه که افرادی هستند که دچار ترس و نگرانی هایی تا این حد غیر منطقی باشند.

اجازه بدید برای بیشتر روشن شدن بحث، دو مورد از فوبیاهای بالا رو یه مقدار با جزییات بیشتر توضیح بدم.

 

فوبیای فضای بسته یا کلاستروفوبیا (Claustrophobia)

۱. تعریف: ترس غیرمنطقی و افراطی از فضاهای محدود یا بسته . افراد مبتلا، در چنین موقعیت‌هایی احساس خفگی، گیر افتادن یا ناتوانی در فرار می‌کنند.

۲. موقعیت‌هایی که معمولاً باعث بروز این فوبیا می‌شن
: آسانسور،اتاق‌های کوچک بدون پنجره، تونل‌ها و غاره، مترو یا قطار شلوغ، کابین هواپیما، حتی لباس‌های تنگ (در موارد شدید)

۳. علائم: علائم می‌توانند هم جسمی باشند و هم روانی (تنگی نفس، تپش قلب، تعریق،سرگیجه، تهوع، لرزش بدن، احساس مرگ قریب‌الوقوع یا خفگی، تمایل شدید به فرار از موقعیت،اضطراب شدید حتی با فکر کردن به چنین فضاهایی)

۴. دلایل و عوامل ایجاد: تجربیات گذشته (مثل گیر افتادن در آسانسور یا مکان تنگ در کودکی)، ژنتیک و وراثت، اختلال در کارکرد مغز (ناهنجاری در پردازش خطر در آمیگدالا که بخشی از مغزه)

۵. تأثیر در زندگی روزمره: ممکنه باعث بشه فرد از سوار شدن به آسانسور، مترو، یا حتی سفر هوایی اجتناب کنه، که در نتیجه می‌تونه کیفیت زندگی و آزادی حرکتش را محدود کنه.

۶. درمان: کمک به اصلاح افکار غیرمنطقی از طریق رفتاردرمانی شناختی، درمان مواجهه‌ای تدریجی (فرد به آرامی با مکان‌های ترسناک مواجه می‌شه تا اضطرابش کاهش پیدا کنه)، داروها، تکنیک‌های آرام‌سازی مانند تنفس عمیق و مدیتیشن برای کنترل حملات اضطرابی

 

فوبیای فضای باز یا آگورافوبیا (Agoraophobia)

۱. تعریف: بر عکس فوبیای فضای بسته. ترس غیرمنطقی و شدید از حضور در مکان‌های باز یا جمعیت زیاد، جایی که احساس خطر یا ناتوانی در فرار وجود داره. این ترس ممکنه به حدی باشه که فرد اصلا از خانه خارج نشه.
 
۲. موقعیت‌هایی که معمولاً باعث بروز این فوبیا می‌شوند: فضاهای باز مثل میادین یا پارک‌ها، خیابان‌های شلوغ یا بزرگراه‌ها، فروشگاه‌ها یا مراکز خرید بزرگ، وسایل نقلیه عمومی مثل اتوبوس، مترو یا قطار، تجمع‌های اجتماعی
 
۳. علائم: علائم آگورافوبیا شبیه علائم حمله اضطرابی هستند (تپش قلب، تنگی نفس، تعریق، سرگیجه یا حالت غش، تهوع یا لرزش بدن، احساس ترس شدید یا از دست دادن کنترل، اجتناب از مکان‌های باز یا عمومی حتی در فکر)
 
۴. دلایل و عوامل ایجاد: حملات اضطرابی گذشته (فرد ممکنه بعد از تجربه یک حمله اضطرابی در مکان عمومی، از آن مکان بترسه)، ژنتیک و وراثت و سایر اختلالات روانی مانند اختلال پانیک (panic disorder)
 
۵. تأثیر در زندگی روزمره: فرد مبتلا ممکنه از بیرون رفتن، خرید، سفر یا شرکت در اجتماعات اجتناب کننه، که این مساله باعث انزوا و کاهش کیفیت زندگی اش میشه.
 
۶. درمان: اصلاح افکار غیرمنطقی و یادگیری مقابله با اضطراب از طریق رفتاردرمانی شناختی، درمان مواجهه‌ای تدریجی، داروها، تکنیک‌های آرام‌سازی
 
حالا اجازه بدید برگردیم به بحث اصلی.
 
 

فوبیای اسلام یا اسلام هراسی (Islamophobia)

 «فوبیا» یک اضطراب و نگرانی نابجا و غیر منطقی است که در حالت شدید میتونه زندگی فرد مبتلا رو کاملا مختل کنه. برای همین در واقع یک بیماری و اختلال هست و نیاز هست فرد مبتلا تحت درمان قرار بگیره.

در طرف مقابل، ترس به جا و منطقی نه تنها اختلال روحی و روانی نیست، بلکه برای بقای موجود زنده لازمه چون بهش کمک میکنه خطراتی که متوجه اش هستند رو تشخیص بده و اونها رو دفع کنه.
 
وقتی یک منتقد اسلام رو به «اسلام هراسی» متهم می کنند، منظورشون اینه که شخص منتقد اسلام یک نگرانی غیر منطقی (irrational fear) نسبت به اسلام داره. یعنی اسلام، یه دین گوگولی ه، سرش تو لاک خودشه، سر نمیبره و اعدام نمیکنه و خلاصه طفلک با کسی کاری نداره، و ترس ازش بیخودیه. آخی! بیچاره اسلام! طفلی چقدر مظلومه!  😥
 
ببینید! به نظرم حتی میشه گفت این برچسب، یعنی «اسلام هراسی»، بار توهین آمیز هم داره. چون یه جورایی به این معنی ه که فرد به نوعی اختلال روانی مبتلاست و باید بره دنبال درمان!

 ولی به راستی، آیا آگاهی از ۱۴۰۰ سال تاریخ خونبار اسلام کافی نیست که بشریت یک نگرانی کاملا بجا و واقعی نسبت به حضور و یا نفوذ اسلام در جامعه داشته باشه؟
 
من در ابتدای مطلبم به ترور سلمان رشدی، فریدون فرخزاد و سلوان مومیکا اشاره کردم. احتمالا بعضی از شما، خیلی بهتر از من از فجایعی که اسلام در طول زندگی بشریت مرتکب شده، اطلاع دارید. ما تجربه نزدیک به نیم قرن زندگی در «حکومت نایب امام زمان» در ایران رو داریم. فجایع ناشی از حکومت طالبان ۱ و ۲ در افغانستان، و  حکومت مخوف داعش در عراق و سوریه، جلوی چشم ماست، و همینطور هم فجایعی که گروههایی مثل حماس و حزب الله و بوکو حرام و جهاد اسلامی و بقیه گروههای تروریستی ریز و درشت اسلامی هر روزه دارن مرتکب میشن. تازه اینها داره در این عصر اینترنت و ماهواره و هوش مصنوعی اتفاق میفته. حالا اگه کسی بخواد از تحلیل برگ فراتر بره و به ریشه بزنه و بخواد که بنیانهای فکری این حکومتهای بدوی و گروههای تروریستی رو نقد کنه، آیا منصفانه است که افراد و رسانه ها اون شخص رو متهم به ایجاد «هراس» و «نگرانی» بی مورد کنند؟

 آیا با وجود امثال جمهوری اسلامی، طالبان، بوکوحرام و غیره، ترس و هراس عده ای از گسترش و نفوذ اسلام، اینقدر غیر منطقی و نابجاست، که میشه اون رو در حد یک اختلال روانی دونست؟

 یا اینکه برعکس، این بیخیالی و مماشات و چشم پوشی نسبته به حضور و نفوذ اسلامه که باید تقبیح شده و غیرمنطقی و نادرست و غیر اخلاقی معرفی بشه؟